معیارهای بیرونی بر اساس بازده سرمایه گذاری
بازده سرمایه گذاری، یکی از مهمترین عواملی است که در ارزیابی عملکرد سهامداران و هر گونه سرمایهگذاری تأثیرگذار است. در واقع، بازده سرمایه گذاری، به نسبت سودی است که سرمایهگذار در ازای سرمایهای که به پروژه یا شرکتی بخشیده، به دست میآورد. با رشد چشمگیر صنعت سرمایهگذاری و معاملات سهام در دهههای اخیر، معیارهای بیرونی برای بررسی بازده سرمایهگذاری به ویژه در بازار سرمایه، بسیار مهم و حیاتی شدهاند.
با توجه به اهمیت بازده سرمایه گذاری، معیارهای بیرونی مختلفی به کار گرفته شده است تا از طریق آنها عملکرد سهامداران و شرکتها بر اساس بازده سرمایهگذاری بررسی شود. بعضی از معیارهای بیرونی عبارتاند از:
- ارزش بازار شرکت به سرمایه گذاری کل: این معیار، ارتباط سریعی بین بازده سرمایه گذاری و ارزش شرکت را نشان میدهد. به عبارت دیگر، اگر بازده سرمایه گذاری بالا باشد، ارزش بازار شرکت نیز بالا میرود.
- بازده سهام: به طور ساده، بازده سهام نسبت سود خالص به قیمت سهام است. با این معیار، عملکرد شرکت از نظر بازده سرمایه گذاری اندازه گیری میشود.
- ارزش افزوده سرمایه: این معیار ارزش افزودهای را که شرکت به سرمایه گذاران خود پس از دریافت درآمدهای خالص خود ارائه میدهد، اندازهگیری میکند. با این حال، باید توجه داشت که ممکن است به علت تفاوت در روش شمارش ارزش افزوده، این معیار برای شرکتهای مختلف دارای معنی و ارزش متفاوت باشد.
با توجه به معیارهای بیرونی بر اساس بازده سرمایهگذاری، شرکتها و سهامداران میتوانند عملکرد خود را به دقت بیشتری بر اساس خطوط راهنمایی واضح ارزیابی کنند. با این حال مهمترین نکته این است که همانطور که در تمامی معیارهای مالیاتی و مالی، این معیارها نمیتوانند فقط به تنهایی به عملکرد شرکت و سرمایهگذاری اشاره کنند. بنابراین، لازم است با توجه به شرایط کلی صنعت، دقت کنید تا به بررسی صحیح تری از عملکرد شرکتها و سهامداران براساس بازده سرمایه گذاری برسید.
معیارهای داخلی بر اساس بازده سرمایه گذاری
معیارهای داخلی بر اساس بازده سرمایه گذاری، ابزارهایی هستند که برای اندازهگیری عملکرد یک سرمایه گذاری مورد استفاده قرار میگیرند. این معیارها به دقت سنجش میکنند که چقدر سرمایه گذاری بازدهی بالا و مؤثری را به همراه داشته است در مقایسه با مقدار سرمایهگذاری اولیه.
هر معیار داخلی بر مبنای برآوردن بازده سرمایه گذاری متفاوت است، از جمله: نرخ بازده، بازگشت سرمایه گذاری ناخالص، بازگشت سرمایه گذاری خالص تعمیم یافته و نرخ بازگشت داخلی. این معیارها به شما اجازه می دهند تا عملکرد یک سرمایه گذاری را با سرمایه گذاری های دیگر مقایسه کنید و کسب درک بیشتری از عملکرد در مبلغ سرمایه گذاری داشته باشید.
نکته قابل توجه این است که معیارهای داخلی تنها رویع ابزار برای اندازهگیری عملکرد سرمایه گذاری هستند و نباید برای تصمیمگیری در مورد قابلیت سرمایهگذاری مورد استفاده قرار گیرند. به عنوان مثال، معیار نرخ بازگشت داخلی نمیتواند نقطه انحصاری برای تصمیم گیری در مورد یک پروژه خاص باشد، و باید با دیگر عوامل مانند ریسک، مواد اولیه و شرایط پیشرفت پروژه در نظر گرفته شود.
در کل، استفاده از معیارهای داخلی به شما اجازه میدهد تا با استفاده از ابزارهای مؤثری، به خوبی پاسخگویی به نیازهای سرمایه گذاری خود را داشته باشید. با انتخاب معیار مناسب، می توانید برای سرمایه گذاری های خود تصمیمات درستی بگیرید و به نتایج بهتری دست یابید.
معیارهای کیفیت دارائی های شرکت
این موضوع در واقع به بررسی معیارهایی میپردازد که در تعیین کیفیت دارائیهای شرکت و ارزیابی آنها مورد استفاده قرار میگیرند. دارائیهای شرکت شامل اموال، پول، سهام و دیگر دارائیهایی هستند که شرکت دارای آنها میباشد و توجه به کیفیت آنها بسیار مهم است.
یکی از مهمترین معیارهای کیفیت دارائیهای شرکت، نوع و ماهیت آنها است. به عنوان مثال، آیا دارائیها، دارائیهای ثابت هستند، مانند ساختمان، زمین و دستگاههای تولیدی، یا دارائیهای مایع هستند که مثلاً در قالب نقدینگی در دست شرکت قرار دارند؟ هر چند دارائیهای مایع میتوانند به نسبت دارائیهای ثابت ریسک پذیر تر باشند، اما به دلیل تغییرات قیمت گاهی میتوانند در سودآوری کمک کننده باشند.
دومین معیار مهم، ریسک بودجه است. این معیار به میزان نیروی انتقادی و مانور در پاسخ به تغییرات بازار اشاره دارد. بر پایه این معیار، شرکتها باید دارائیهایی داشته باشند که در برابر تغییرات قیمت و سایر مشکلات مالی محافظت کنند. این به این معنی است که شرکتها باید در صورت روی دادن حوادث غیرمنتظره، همچون رکود اقتصادی، افزایش شدید قیمتها و یا خطرات دیگر، پس از پرداخت هزینههای ضروری، برای ادامه فعالیتهای خود برای مدت طولانی کافی باشند.
در نهایت، مهمترین معیار برای تعیین کیفیت دارائیهای شرکت، بهبود عملکرد افزایش سودآوری آن است. برای افزایش سودآوری، شرکتها باید به دنبال گزینههایی باشند که در کوتاه مدت و دور مدت درآمد آنها را افزایش دهند. بهبود کیفیت دارائیهای شرکت، باید به معنای تحقق این هدف باشد و برای دستیابی به این هدف، شرکتها باید به عملکرد داراییهای خود توجه بیشتری داشته باشند.
توانایی شرکت در تولید سودهای پایدار
تولید سودهای پایدار جزء چالشهای بزرگی است که در محیط کسب و کارها برای بهرهوری از فرصتهای موجود پیش رو قرار دارد. هرچند این کار تلاش بسیاری را از سوی صاحبان کسب و کارها، مدیران و کارکنان آنها میطلبد، اما به لحاظ مالی، عملکرد و نقش کلیدی در جوامع بیشتری از رقابتهای اقتصادی برای کسب و کارها به دنبال دارد.
یکی از نکات پایه در این خصوص، ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بالا است که قابلیت برطرف کردن نیازهای مشتریان را دارا باشد. این مسئله همچنین نیازمند مدیریت هوشمند منابع انسانی، انجام تحقیقات بازاریابی و ایجاد روابط موثر با مشتریان و همکاران ارزشمند در جریان گسترش کسب و کار است.
وجود فرآیندهای عالی با عملکرد بهینه، اولویتدهی به مسائل پایداری و حفاظت از محیط زیست، همچنین تسهیلاتی با قابلیت دسترسی و مالیاتی متعادل نیز از مؤثرترین راهبردهای افزایش کیفیت و کمیت سودهای پایدار در کسب و کارها است. بهدست آوردن سودهای پایدار میتواند بتواند بهرهوری بالای کسب و کار به همراه پایبندی به اصول اخلاقی و اجتماعی نیز را به همراه داشته باشد.
درنتیجه، برای توانایی شرکت در تولید سودهای پایدار، شرایط مناسب برای سرمایهگذاری در کسب و کارها ایجاد شو، در حالی که مشتریان، همکاران و محیط زیست حفظ بشوند و ایجاد رشد مستدام در جامعه باشد. این موضوع با تمرکز بر همه جنبههای کسب و کار و بهرهوری بازدهی و نیز پژوهشهای کارشناسانه وستقرار روحیه پایدار در ذهنیه جامعه میتواند به تحقق این هدف کمک کند.
معیارهای ریسک مالی و سوددهی
معیارهای ریسک مالی و سوددهی در بورس و بازارهای مالی بسیار مهم هستند. این معیارها به ما کمک میکنند تا در انتخاب سهام و فعالیت های مالی خود دقت کنیم و از احتمالات خسارت و سودآوری در آینده آگاهی پیدا کنیم.
معیارهای ریسک مالی شامل مواردی مانند ریسک بازار، ریسک کسر سود، ریسک بدهی، ریسک ناشی از عدمپایداری سیاسی و اقتصادی و ریسک ناشی از وضعیت داخلی شرکت ها می باشد. ریسک بازار به معنای حساسیت سهم به تحولات بازار و شاخص های بورس است. ریسک کسر سود به معنای میزان تفاوت سودی است که یک شرکت در حال حاضر به دست میآورد و سودی که به سرمایه داران انتظار میرود در آینده به دست بیاید. ریسک بدهی نیز به میزان بدهی شرکت و میزان قابلیت پرداخت آن به زمانی آینده اشاره دارد.
معیارهای سوددهی شامل مواردی مانند سود ناخالص، سود خالص، بازده سرمایه گذاری و نرخ سودآوری میباشد. سود ناخالص به معنای کلیه درآمدها منهای هزینه های جاری است که یک شرکت کسب میکند. سود خالص به معنای سودی است که پس از کسر هزینه ها و بدهی های شرکت به دست میآید. بازده سرمایه گذاری به معنای نسبت سود خالص به سرمایهگذاری در شرکت است. نرخ سودآوری نیز به معنای درصد سودی است که سرمایه گذار در اثر سرمایه گذاری به دست میآورد.
به طور کلی، در نگاه به معیارهای ریسک مالی و سوددهی، باید توجه کرد که هر دوی اینها همراه و تکمیل کننده یکدیگر هستند. با توجه به این معیار ها، میتوان بهترین تصمیمات سرمایه گذاری را اتخاذ کرد و باعث افزایش سودآوری و کاهش ریسک های مالی شد.
معیارهای عملکرد مالی بر اساس کارایی
با توجه به اهمیت اطلاعات مالی در تصمیم گیری های شرکت ها، ارزیابی کارایی مالی شرکت ها توسط مدیران و سرمایه گذاران بسیار مهم است. معیارهای عملکرد مالی بر اساس کارایی، ابزارهایی هستند که برای ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها استفاده می شوند. این معیارها، نشان دهنده توانایی شرکت در استفاده بهینه از منابع خود و کاهش هزینه ها و افزایش دسترسی به منابع مالی می باشند.
بین معیارهای عملکرد مالی بر اساس کارایی، مهمترین آنها عبارتند از: بازدهی سرمایه گذاری، نوسانات دوره ای در سود شرکت، نسبت های سود گرافتی، نسبت های راندمان سرمایه گذاری، نسبت های جریان های نقدی، نسبت های تورم و ارائه سود زیاد به سهامداران.
در ارزیابی کارایی مالی شرکت ها، هر معیار عملکرد مالی تنها پاسخ نهایی را نمی دهد، بلکه ترکیبی از چند معیار می تواند در صحت نتیجه به دست آمده موثر باشد. مثلا شرکتی با سود بالا ولی با تورم زیاد در قیاس با یک شرکت با سود کم و تورم کمتر، ممکن است نتیجه بهتری داشته باشد. لذا انتخاب معیارهای متناسب با هدف ارزیابی و نیازدهی شرکت و سهامداران، بسیار حائز اهمیت است.